عشق خطر ناک من

& وقتی چشامو باز کردم ارباب ‌یشم نشسته بود که یهو جیغ زدم و گفتم ارباب شما اینجا چه کار می کنید
+ دختر گوشام کر شد اومدم بهت بگم باید به یه مهمونی برم که تو هم به عنوان دستیارم می یای
& اخه من لباس ندارم
+ خب اماده شو بریم لباس بخریم
& باشه حالا میشه برید بیرون که اماده شم
+ باشه الان میرم
& رفت بیرون سریع اماده شدم رفتم پایین تا خودش هنوز اماده نشده بعد به من میگه سریع وقتی اومد پایی محو شدم اخه یک مرد چقدر می تونه خوشتیپ باشه
+ اگر دید زدنت تموم شد بریم
& اره بریم رفتیم سوار ماشین شدیم و رفت به یک پاساژ پاساژه انقدر بزرگ و خفن بود که نمیشه گفت فکر کنم فقط مافیا ها و افراد تاجر از اون جا خرید می کردن ارباب به نظرتون اینجا وسایلش زیاد گرون نیست
+ تا وقتی که کل پاستژ مال خودم باشه نه
& یعنی اینجا همش برای شماست
+ اره راستی بیرون از عمارت و داخل مهمونی ارباب صدام نکن
& خوب چی صدا تون کنم
+ شوگا اسمم شوگاس
& باشه شوگا بریم رفتیم داخل یک مغازه که نزدیک ۱۰لباس گذاشت تو دستم
+ خوب برو بپوش
& خیلی زیاد نیست از نظرت
+ نه خیلی هم کمه برو
& رفتم یکی پوشیدم که فقط از ده تا لباس پنج تا رو پسند کرد داشت حساب می کرد که یهو ....




این پست ۶ لایک بگیره و ۵ کامت پارت بعد و میزارم شرط ها رو زود برسونید تا زود به زود پارت بزارم ❤️❤️❤️
دیدگاه ها (۱۰)

عشق خطر ناک من

سناریو BTS

در افسانه ها خورشید نماد زندگی و امید است که هر روز از افق...

عشق خطر ناک من

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط